طی چند دهه گذشته، روانشناسان، بیشتر و بیشتر به اهمیت لمس و تماس بدنی انسانی در بهباشی جسمانی و روانشناختی آگاهی یافتهاند.
نخستین گواه، از پژوهشهای هری هارلو به دست آمد که در آن شامپانزههای نوزاد، مادرگرم، نوازشگر، تماسپذیر و بدون غذا را بر مادر پولادین، کینه جو و با غذای بسیار ترجیح میدادند.
امروزه موسسه تحقیق درباره لمس و تماس بدنی در شهر میامی آمریکا، صدها پژوهش بالینی پیرامون اهمیت لمس و تماس بدنی میانفردی، در آغوشگیری و غیره را در بهباشی جسمانی و روانشناختی در جمعیتهای بالینی انجام داده است.این پژوهشها شالودهای برای بنیانگذاری علم لمس و تماس بدنی فراهم آورده است.
به بیان دیگر مالش درمانی میتواند به کودکان دارای اختلال بیش فعالی، کمبود توجه، التهاب مفاصل، تنگینفس و پرخاشگری کمک کند.
در بزرگسالان، مالش درمانی میتواند سردردهای شدید میگرنی، نشانگان پیش از قاعدگی، فشار خون و سطح کورتیزول را کاهش دهد و نیز کار کرد ایمنی و غدد درونریز عصبی در بیماران دارای سرطان سینه و ایدز و نیز پیامرسان عصبی سروتونین و دوپامین را افزایش دهد .
این باور وجود دارد که مالش درمانی میتواند برانگیختگی شبکه عصبی پاراسمپاتیک را بالا ببرد که این امر نیز حالتهای اضطراب را کاهش داده و چه بسا احساس بهباشی را ایجاد نماید .
برگرفته از کتاب روانشناسی مثبت نگر نوشته کیت هفرن و ایلونا بونیول