زمانی که به مردم چیزی گفته می شود، آن ها مجبور نیستند که فکر کنند و به همین دلیل آگاهی، انگیزه و خلاقیت کمتری ایجاد می کند، سوالات قدرتمند اما باعث پیدایش و توسعه هر 3 ویژگی فوق می شود.
کوچینگ دارای دو ویژگی کلیدی است: گفتگو و پرسش گری
در قرن 5 پیش از میلاد مسیح، سقراط از قدرت پرسشگری به منظور برانگیختن مباحثه کنندگانش جهت کشف اعتقادات و باورهایشان و برملاکردن اشتباهات استدلالی شان استفاده کرد. چنین سوالاتی، جذاب، وسوسه انگیز و غیرقابل مقاومت هستند و آن ها را مجبور به فکر کردن می کند.
هدف از گفتگوی کوچینگی این است که به طرف مقابل، فرصت می دهیم که پیرامون راه حل مورد نظرش به طور عمیق فکر کند و او را به کاوش وا می دارد که نتیجه آن، تعهد نسبت به اجرای راه حل نهایی است که خودش با تفکر خودش به آن رسیده است.