اين فرضيه نشان مي دهد كه استرس به بيماري منتهي مي شود. حمايت اجتماعي در واقع همان سپري است كه در هنگام استرس، فرد را از اثرات منفي محافظت مي كند. پس حمايت اجتماعي تنها زماني كارايي دارد كه فرد را از اثرات منفي محافظت مي كند. در واقع براساس اين فرضيه، حمايت اجتماعي، سپري در برابر اثرات منفي استرس بر سلامتي است.
كوهن و ويلز(1985)معتقدند كه محافظت حمايت اجتماعي از طريق دو راه ممكن است:
راه اول شامل فرآيند ارزيابي شناختي است. وقتي فردي دچار استرس شديدي مي شود، درصورتي كه از حمايت اجتماعي بالايي برخوردار باشد، چون مي داند ديگران به او كمك مي كنند، آن استرس را خيلي منفي ارزيابي نمي كند.
راه دوم، تعديل واكنش در برابر استرس است. يعني اگر فرد استرس را به صورت منفي ارزيابي كرده باشد، پشت گرمي ديگران و يا احساس ذهني ناشي از حمايت ديگران با عث مي شود تا واكنش شديدي به آن استرس نشان ندهد.